رنگ ذهنی چیست؟ آیا میتوان شخصیت افراد را از رنگها فهمید؟ هر رنگ را باید در کجا استفاده کرد؟ آیا برای شما پیش آمده است از هارمونی رنگ یک مکان یا یک شی لذت ببرید؟ یا برعکس شما را حساس کرده و احساس ناسازگاری در شما ایجاد کند؟
در نوشته قبل یعنی «رنگ شناسی لباس: رنگ عنصر جدانشدنی زندگی زمینی» در باره فیزیک رنگ و کنتراستها توضیح دادیم و اصطلاحات مهم این حوزه را یا گرفتیم.
در این نوشته ما به ادامه موضوع رنگ شناسی به کمک اثر به یاد ماندنی هنر رنگ، از هنرمند پر توان، آقای یوهانس ایتن میپردازیم و شما را با هماهنگی رنگها و کیفیت ذهنی رنگ آشنا میکنیم تا به جواب سوال « آیا تنها با سلیقه ذهنی میتوان به حل تمام مسائل مربوط به رنگ پرداخت؟» برسیم.
هماهنگی رنگها
وقتی مردم از هماهنگی رنگ صحبت میکنند، در واقع اثر کنار هم قرار گرفتن دو یا سه رنگ را مورد ارزیابی قرار میدهند. بررسیهای انجام گرفته در خصوص مجموعههای ذهنی رنگ، نشان میدهد قضاوت افراد در مورد هماهنگی و عدم هماهنگی رنگها با هم متفاوت است. در اصطلاح عام، مجموعهای از رنگها زمانی هماهنگ نامیده میشوند که از یک رنگ با طیفهای مختلف و یا از چند رنگ مختلف با درجه تیره روشنی یکسان حاصل شده باشند. مجموعه هماهنگ به نظر عوام، مجموعهای است که رنگها بدون کنتراست شدید در کنار هم قرار گرفته باشند. در نتیجه، وجود هماهنگی یا ناهماهنگی به سادگی به معیار خوش آمدن و خوش نیامدن و یا جذاب بودن جذاب نبودن برمیگردد. چنین قضاوتی عاطفی و شخصی است و عامل عینی ندارد. مفهوم هارمونی رنگ بهتر است از قلمرو گرایشات ذهنی دور و به قلمروی اصول عینی نزدیک شود. هارمونی نتیجه تقارن نیروها است.
مثال زیر را در نظر بگیرید؛ اگر مدتی به یک مربع سبز خیره شویم، سپس چشمان خود را ببندیم، تصویری به صورت مربع قرمز خواهیم دید. اگر به مربع قرمزی نگاه کنیم، سپس چشمان خود را ببندیم، تصویری که مشاهده خواهیم کرد، سبز است. این آزمایش را میتوان با هر رنگ دیگری انجام داد. میتوان به این موضوع پی برد همواره تصویر، رنگ مکمل است. چشم ما به دنبال ایجاد تعادل خود میگردد و رنگ مکمل را درست میکند. این پدیده را «کنتراست پی در پی» مینامند.
حال اگر یک مربع خاکستری را روی سطحی با رنگ خالص مانند رنگ سبز قرار دهیم، مربع خاکستری متمایل به قرمز خواهد شد! و اگر سطح قرمز باشد مربع خاکستری متمایل به سبز میشود. به طرز جالبی هر رنگی موجب میشود تا رنگ مکمل خودش در مربع خاکستری حضور یابد. رنگهای خالص نیز تمایل دارند تا رنگهای دیگر را به سمت مکمل خود سوق دهند. این پدیده را «کنتراست همزمانی» مینامند.
کنتراستهای پی در پی و همزمانی ما را متقاعد میکنند که چشم انسان تنها زمانی متعادل است که روابط مکملی رنگ، در آن برقرار باشد.
به خاکستری خنثی توجه کنید. این رنگ حالتی کاملاً متعادل را در چشم به وجود میآورد. چشم و مغز به چنین خاکستری نیاز دارند و با تماشا کردن آن و سپس برگرداندن نگاه، هیچ پس تصویری پدید نخواهد آمد که متناسب با وضعیت تعادل حس بینایی است. این نوع خاکستری را ترکیب سیاه و سفید، و یا دو رنگ مکمل و سفید، و یا ترکیب چند رنگ ایجاد میکند. که در میان آنها از سه رنگ اصلی زرد، قرمز و آبی به نسبت معینی وجود داشته باشد.
در هر زوجی مکملی سه رنگ اصلی وجود دارد:
قرمز، سبز = قرمز، (زرد + آبی)
آبی ، نارنجی = آبی ، (زرد + قرمز)
زرد ، بنفش = زرد ، (قرمز + آبی)
بنابراین میتوانیم بگوییم وقتی مجموعهای از دو یا چند رنگ با هم مخلوط شوند، که در آنها از زرد، قرمز و آبی به نسبتهای مناسبی وجود داشته باشد خاکستری ایجاد میشود. زرد، قرمز و آبی را میتوان جایگزین تجمع کل رنگها کرد. ارضا شدن چشم این کلیت را ایجاب میکند و در این حالت چشم در تعادلی هارمونیک قرار میگیرد.
البته هرترکیب دیگری که مخلوطشان خاکستری ایجاد نکند، خصوصیات احساسی و یا ناهماهنگ دارند. آثار مهم زیادی وجود دارند که صرفاً احساسی هستند و کمپوزیسیون آنها با تعریفی که از هماهنگی شد تطابق ندارد. بنابراین موضوع لزومی ندارد تمام کمیسیونها هماهنگ باشد.
به طور کلی تمام زوجهای مکمل، تمام تریادها (سهتاییها) که در دایره دوازده رنگه، در رئوس یکی از مثلثها واقع میشوند و تمام تترادها (چهارتاییها) که در رئوس مربع یا مستطیل قرار میگیرند، هماهنگ هستند.
کیفیت ذهنی رنگ
یوهانس ایتن، خاطرهای از کلاس هنر خود که درباره مجموعههای هماهنگ رنگ بود را، اینگونه تعریف میکند.
«میخواستیم سطوح دایره شکل کاملی را به قطعات دلخواه تقسیم و رنگ آمیزی کنیم. هنوز هیچ تعریفی از هماهنگی رنگ تیره را، برای هنرجویان ارائه نداده بودم. پس از ۲۰ دقیقه کلاس نا آرام شد. پرسیدم مسئله چیست و جواب دادند: « همه ما فکر میکنیم ترکیبی که به عنوان تکلیف به ما دادهاید، هماهنگ نیست. ما آنها را غیرهماهنگ و ناخوشایند میدانیم».
جواب دادم: «بسیار خوب حالا هرکدام هر ترکیبی را که خوشایند و هماهنگ میدانید، رنگ آمیزی کنید.»
بلافاصله کلاس آرام شد. همه مایل بودند ثابت کند که مجموعهی رنگی من نادرست است. پس از یک ساعت از آنها خواستم کارهایشان را برای بررسی روی کف اتاق بچینند. هر کدام از شاگردها چندین ترکیب اصیل که خیلی شبیه به هم بودند، پدید آورده بودند. ولی کار هر یک با دیگری متفاوت بود. با کمال تعجب دریافتم که هر هنرجو درک شخصی از هماهنگی رنگ دارد. مجموعههای رنگ هماهنگ که هرکس پدید آورده است، عقاید ذهنی و شخصی او را نشان می دهند. این همان « رنگ ذهنی » است.
با توجه به این تجربه، هر نوع اظهارنظر مبنی بر اینکه « رنگ ذهنی ممکن است خصوصیت یا حالت فکری یا حسی را آشکار سازد»، باید کنار گذاشته شود. تجربیات در مورد رنگ ذهنی باید با دقت زیاد آغاز شوند. بسیاری از مردم ابا دارند تا خود را همانطورکه هستند، نشان دهند. هر کسی در حرفه خود با رنگ سر و کار دارد، اما در کشف رنگ ذهنی خود با اشکال روبرو میشود. از طرف دیگر کوششهای اخیر در مورد ترکیبات رنگی بسیار کامل است. اشخاص به جای انعکاس شخصیت خود در کار، از رنگهای مکمل یا ترکیبات معمولی تبلیغاتی و تجاری استفاده میکنند. هماهنگی ممکن است با رنگهای خیلی محدود، فقط با دو یا سه رنگ، ظاهر شود. مانند: آبیروشن، خاکستری متوسط، سفید و سیاه، یا قرمز-قهوهای تیره، قرمز-قهوهای روشن و سیاه.
از طرف دیگر، هماهنگی ممکن است در حوزه وسیعی صورت گیرد؛ زرد، قرمز، آبی با درجات متفاوتی از خلوص و همچنین دو یا چند رنگ خالص با تیرهروشنیهای متفاوت.
سه حالت بین افراد وجود دارد: افرادی که از رنگهای محدود استفاده میکنند، افرادی که رنگهای بیشمار به کار میبرند و گروهی نیز در موقعیت بینابین قرار دارند.
در ترکیبات ذهنی، معمولاً یک رنگ و تمام تنهای آن بیشتر از سایر رنگها مورد استفاده قرار میگیرد که با خود میگوییم: «فلان کس دنیا را با قرمز، آبی یا زرد میبیند.» مثل این است که او همه چیز را از پشت عینک رنگی مشاهده میکند و شاید فکر و احساساش به همان رنگ است.
یوهانس ایتن در مطالعات خود از رنگ ذهنی، به این پیبرده است که نه تنها انتخاب و در کنار هم قرار دادن رنگها، بلکه اندازه، جهت و سطوح آنها نیز ممکن است بسیار خاص باشد. بعضی از افراد به تمام سطوح رنگی جهت عمودی میدهند و گروهی دیگر بر سطوح افقی یا مایل تاکید میکنند. جهت قرار گرفتن رنگها، حالت فکری و احساس فرد را نشان می دهد. بعضی افراد تمایل دارند لبه رنگها مشخص، مواج و حلقه حلقه باشد. بعضی دیگر میل دارند لکههای رنگ مبهم و درهم و برهم باشند. این گروه به ساده و سریع فکر کردن عادت ندارند. آنها ممکن است خیلی احساساتی و خیالاتی باشند.
در هر کوششی برای شناختن رنگ ذهنی باید به ریزترین ویژگیها توجه کنیم؛ اما عامل اصلی و مشخص کننده حال و هوای شخص است.
تعبیر مجموعههای رنگ ذهنی تنها بر اساس چند رنگ و ارزش بیانی آنها نیست. نوع رنگ ذهنی، در درجه اول اهمیت قرار دارد و سپس گذاشتن رنگها در کنار هم، جهت آنها، درخشش، وضوح یا ابهام، وسعت، بافت و روابط ریتمیک حائز اهمیت هستند.
موقعیتهای زیر را تصور کنید:
مغازههای قصابی را میتوان با سبز روشن و آبی تزیین کرد تا گوشتها تازهتر و قرمزتر به نظر برسند.
رنگ مناسب قنادیها نارنجیروشن، صورتی و سفید کرد؛ زیرا اشتها را برای خوردن شیرینی تحریک میکنند. اگر یک طراح تبلیغاتی، بخواهد طرحی برای جعبه قهوه دهد که در آن نوارهای از زرد و سفید باشد و یا برای اسپاگتی نقطههای آبی گل باقالی(!) انتخاب کند، کاملاً در اشتباه است؛ زیرا این فرم و رنگ در تعارض با موضوع آن است.
باغبانها نیز با مسائل مهم فرم و رنگ مواجه هستند. آنها رشد گلها، شکل و اندازه آنها، رنگ شکوفهها، برگها و میوهها را مشاهده میکنند. خاک اطراف گلها، سنگها، شرایط نور و سایه را باید مورد توجه قرارگیرد تا نتیجه ثمربخشی حاصل شود. کاشتن گلهای زرد در جلوی دیواری از سنگسفید کار درستی نیست زیرا این زمینهها از تاثیر رنگی این گلها میکاهند.
گل فروشها به شدت به فصل و انواع گلهایی که به دستشان میرسد، وابستهاند. آنها نمیتوانند بر اساس سلیقه شخصی خود عمل کنند. برای مثال، دسته گل عروس باید حالت نشاط آور داشته باشد. در این مورد علاوه بر قرمزها و صورتیهای آتشین از هر نوع رنگ روشن دیگر نیز، میتوان استفاده کرد.
برای کریسمس هیچکس آبیتیره یا سبزتیره انتخاب نمیکند. بلکه شکوفههای ظریف روشن با رنگهای سفید و آبی روشن، صورتی، زرد روشن و سبز روشن را برمیگزیند.
گل فروشها در تزیین گل برای جشن سالگرد تاسیس یک شرکت، باید با استفاده از رنگهای تند گلهای درشت با برگهای سبز زنده، به طور منظم و نه مبهم، ترکیبی به وجود آورند که علاوه بر نشاط، نظم را نیز بیان کند.
فروشندگانی که مشتریانشان به رنگ حساس هستند، در صورتی موفق خواهند بود که سعی کنند به جای تحمیل سلیقه خود، سلیقه آنها را بشناسند.
هر زنی باید بداند چه رنگی به او میآید. این رنگها همیشه رنگ ذهنی و ضمائم تزیینی آنها هستند. هنگامی که مشتری در جستجوی رنگ خاصی است، لازم است بداند چه رنگ دیگری می تواند آن را تقویت یا تضعیف کند و یا به علت «همزمانی» آن را تغییر دهد.
کالاها و اجناس روشن نباید در معرض دید مستقیم مشتری قرار بگیرند. زیرا ممکن است نیروی همزمانی، تاثیر منفی بر روی آنها بگذارد. به دلیلی مشابه، محل فروش باید رنگ خاکستری خنثی داشته باشد تا رنگ کالاها به درستی و موثر مشاهده شود.
امروزه معماران برای بلوکهای بزرگ خانههای مسکونی، رنگی واحد در نظر میگیرند. آنها باید بدانند تنها اشخاص که همان سلیقه رنگی را دارند، از این آپارتمان،ها لذت می برند و دیگران کمابیش از آن بیزار باشند. رنگهای غیر دلخواه ممکن است فشار شدیدی روی افراد حساس وارد کنند.
سوالی مطرح میشود آیا حفظ تندرستی هدفی، مهمتر از وحدت زیباییشناسی نیست؟
این نمونهها نشان میدهند که سلیقه ذهنی برای حل تمامی مسائل رنگ کافی نیست و داشتن دانش اصول عینی برای ارزیابی صحیح و استفاده از رنگ نیز ضروری است.
در این نوشته با مفاهیمی دیگر از دنیای رنگ از طریق کتاب هنر رنگ از یوهانس ایتن، آشنا شدیم.
شاید دوست داشته باشید در ادامه بخوانید:
رنگ شناسی در لباس: کنتراست چیست و انواع آن کدام است؟
رنگ شناسی در لباس: کنتراست هفتگانه چه کمکی میکند؟
رنگ شناسی در لباس: نظریه امپرسیون و اکسپرسیون چه کمکی میکند؟